سلام آقا. یه جورایی بغضی تو گلوم گیر کرده. لامصب نمیشکفه راحت شم. می فرمایی چی؟ می گی به من چه؟ یعنی تو اینو میگی؟!... اما نه! تو خیلی آقاتر از این حرفایی!...
راستی آقا. چقد تو کوچه های جمعه باید به دنبالت برگردم؟! ... کجا پنهان شدی که پیدات نمیکنم. خسته شدم آقا..
اصلا بیا یه بازی دیگه بکنیم. قایم موشک بسه دیگه. یعنی از مادر مهربونت فقط این قایم شدن رو یاد گرفتی؟؟؟ ... فدای غریبی تو و مادرت آقا...!